۱۳۹۰ آبان ۲۴, سه‌شنبه

به مناسبت غدیر خم - امام علی (ع) دانای کل یا عربی نادان و نا آگاه ؟


به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد .........
 
خود حضرت علی (ع)  خبر داد  از زیادی علم خود در مواضع متعدد  چنانکه فرمود از راههای آسمان و زمین از من بپرسید پیش از آنکه من از میان شما مفقود شوم. و نیز حضرت گاهی دست بر شکم مبارک میکشید و می فرمود علم بسیار در اینجا جمع شده است .


<< منتهی الامال  حاج شیخ عباس قمی  ج  اول ص 146   باب کثرت علم امام علی ع >>

سالهاست که از زمان صفویه به بعد ما ایرانیها به طور مستقیم و روز مره با تمام قوانین و فروعات دین شیعه زندگی می کنیم و شاید کمتر کسی هرگز پرسید که علم امامان چقد است و این علم رو از کجا آموخته اند ! با بیان این حدیث از این عالم محدث شیعه به نظر می آید که 2 راه بیشتر برای بحث پیرامون این حدیث نداریم :

1- این حرفها از دهان علی هرگز بیرون نیامده بود و فقط این ماجراها ساخته و پرداخته ذهن بیمارگونه شیوخ تشیع بوده است.

2- این حرفها گفته خود امام علی میباشد و به طور صحیح از زبان این امام اول شیعیان نقل شده باشد .

بررسی نکته 1:
تقریبا تمام شیعیان معتقدند که علی بالای منبر چنین ادعایی کرد که :  سلونی قبل أن تفقدونی ( یعنی :  از من سوال کنید قبل از آنکه مرا از دست دهید ) اما با همان سندی که چنین چیزی نقل شده با همان سند هم نقل شده که حضرت دست بر شکمش می نهاد و میفرمود علم بسیار در اینجا جمع شده است . اگر از صحیح بودن و یا غلط بودن این حدیث در گزینه یک بگذریم و فرض را بر این بگیریم که سند آن جعلیست آنگاه معنی آن این است که از سال 907 هجری قمری که صفویان در ایران به حکومت رسیدند و متولیان مذهب شیعه شروع به گسترش مذهبشان کردند مردم ایران تا به امروز حدودا 500 سال است که با این شیوخ  سرو کار دارند حال اگر که علی این سخن را نگفته باشد این متولیان شیعه عجب موجودات بی سواد نا آگاه و احمقی بودند که نمیفهمیدند و نمیدانستند که علم افراد در شکم آنها ذخیره نمیشود و این افراد نادان نمیفهمیدند که با نسبت دادن هر مهملی به امامان برای عزیز تر کردن او روزی فرا خواهد رسید که این چرندیات در ذهن هیچ انسان آزاده و آگاهی جایی نخواد داشت و باعث تخریب بیشتر شخصیت این قهرمانان پوشالی خواهد شد اما ما ایرانیان تا به کجا در منجلاب بدبختی و لاطائلات فرو رفتیم که 500 سال است نمیپرسیم آخر مردک احمق علم در شکم چه میکند ؟و بد تر از آن تمام دستورات زندگیمان را مو به مو از این محدثین بی سواد و دروغگو گرفتیم و اجرا کردیم و این یعنی   500 ســــــــــــــــــــــــــال با موهومات زندگی کردن  و حماقت محض.

بررسی نکته 2 :

اما در مورد اینکه این سخن صحبت علی امام اول شیعیان باشد  که تکلیف مشخص است اما من هم سعی میکنم توضیح مختصری بدهم  در چنین صورتی سه ایراد به علی وارد است یک آنکه این امام نمیدانسته که علم و تجزیه تحلیل آن در مغز انسان صورت میگیرد نه در شکمش و نشان از نادانی و بی سوادی این شمشیر کش عرب دارد  و نکته دوم اینکه  چنین فردی احتمالا از نادانی خود آگاه است و اگر میدانسته که تا این حد نادان و بی سواد است بسیار بیجا کرده که ادعا کرده از راههای ارتباطی آسمانها از من سوال کنید با این حساب اگر دانسته چنین ادعایی کرده او یک دروغگوی  بزرگ بیشتر نیست و مسلما دروغ جزء فضیلتهای امامان نیست و نکته سوم اینکه اگر علی واقعا نمیدانسته که خود بی سواد و نادان است و چنین ادعایی را مطرح کرده است بنا بر این او یک فرد بی سواد متوهم است که در کمال بی سوادی دچار توهمی شده است که از علوم آسمانها هم با خبر است و با این حساب باید بسیاری دیگر از ادعاها و دلاوری ها و داستانهای مربوط به او را هم نوعی توهم دانست نه واقعیت.

در آخر مانند همیشه  قضــــــــــــــــــــــــاوت با شمـــــــــــــــــــاست دوست عزیز .


آنقدر خوب و عزیزی که به هنگام وداع حیفم آید که تو را دست خدا بسپارم........
 یاد استادم زنده ، بدرود و پاینده ایران

۶ نظر:

  1. تمام کتابها و احادیث جز چرندیات نیست خودتان را خسته نکنید که بخوانید

    پاسخحذف
  2. احمق جاعل ,امام علیه السلام به سینه اش اشاره کرد نه به شکمش .نادان بد ذات

    پاسخحذف
  3. Ali گفت...

    احمق جاعل ,امام علیه السلام به سینه اش اشاره کرد نه به شکمش .نادان بد ذات"""

    نظر شما محترم هست دوست من اما هرچی فحش دادی مربوط میشه به شیخ عباس قمی !چون من عین کلمات ایشان رو نوشتم اما مورد بعدی اینکه شما به من لقب نادان و احمق میدهید خوب فرض کنیم به سینه هم اشاره کرده باشه خوب تو سینه علم جمع میشه ؟خواننده خواهد دانست چه کسی نادان و کور باطن و متعصب است !

    پاسخحذف
  4. بعد از آنکه حضرت علی(علیه السلام) را در شب 19 ماه رمضان سال چهلم هجرت مجروح کردند و آن حضرت در روزهای آخر عمر شریفش در بستر خوابیده بود، گاهی چشمهایش را باز می کرد و می فرمود:

    «سَلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی؛ هر چه می خواهید از من بپرسید، قبل از آنکه از میان شما بروم.»

    صعصعه بن صوحان، یکی از حاضرین بود. عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین! شما افضل هستید یا حضرت آدم(علیه السلام)؟»

    آقا چشمهای مبارک خویش را گشود و فرمود :«انسان، خوب نیست از خودش تعریف کند، اما برای اینکه نعمتهای الهی را در حق خودم اظهار کرده و نوعی شکرگزاری کرده باشم، جواب تو را می گویم: خداوند متعال آدم را داخل بهشت کرد و تمام نعمتهایش را بر او مباح و حلال نمود، فقط او را از خوردن گندم منع نمود و با وجود منع الهی از آن گندم خورد؛ ولی برای من گندم مباح بود، اما از آن استفاده نکردم.»

    صعصعه عرض کرد: «شما افضل هستید یا حضرت نوح؟»

    امام(علیه السلام) فرمود: «زمانی که قوم نوح او را اذیت و آزار رساندند، حضرت نوح آنها را نفرین کرد (و فرمود:« رَبِّ لا تَذَر علی الاَرضِ مِنَ الکافِرینَ دَیّاراً؛ پروردگارا! هیچ یک از کافران را بر روی زمین باقی مگذار) و آنها هلاک شدند ولی من با این همه مصیبت و آزار، در عمر خود نفرین نکردم.»

    صعصعه پرسید: «آیا شما افضل هستید یا ابراهیم خلیل(علیه السلام)؟»

    فرمود: «ابراهیم(علیه السلام) به خداوند عرضه داشت:«رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى(260 سوره بقره)؛ خداوندا! به من نشان بده که چگونه این مردگان پوسیده را زنده خواهی کرد.»، خطاب رسید: ابراهیم، مگر به قدرت ما ایمان نیاورده ای؟ عرض کرد: چرا، ولی می خواهم قلبم مطمئن شود. اما ایمان من در مرتبه ایست که «لَو کُشِفَ الغِطاءُ ما ازدَدتُ یَقیناً(بحارالانوار،135،46)؛ هرگاه پرده های بین خالق و مخلوق برداشته شود، یقین و اطمینان من افزون نخواهد گشت.»

    صعصعه گفت: «یا علی! شما افضل هستید یا موسی(علیه السلام)؟»

    امام فرمود: «زمانیکه خداوند تبارک و تعالی، حضرت موسی را به سوی فرعون فرستاد و به او ید بیضا و عصا را به عنوان معجزه عنایت کرد و فرمان داد که: برو به سوی فرعون، موسی(علیه السلام) عرض کرد: «وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنبٌ فَأَخَافُ أَن يَقْتُلُونِ(14سوره شعرا)؛ پروردگارا! آنان به اعتقاد خودشان مرا گناهکار می دانند؛ می ترسم مرا بکشند» و از خداوند درخواست کرد که برادرش هارون را با او همراه کند. اما وقتی که پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله) مرا مأمور کرد سوره برائت را به سوی فرعونهای مکه ببرم و در موسم حج بخوانم، با آنکه بسیاری از پهلوانان و پدران و برادران آنها را در جنگ کشته بودم؛ ذره ای به دلم خوف نیامد و کسی را برای کمک و یاری نخواستم و به تنهایی سوره برائت را برده و بر آنها قرائت کردم.»

    صعصعه عرض کرد:« یا علی! شما افضل هستید یا حضرت عیسی(علیه السلام)؟»

    امام فرمود: «آنگاه که آثار حمل در مادر عیسی(علیه السلام) ظاهر شد و خواست بچه اش را بدنیا آورد، از طرف خداوند فرمان رسید: مریم! از بیت المقدس بیرون رو که اینجا جای زایمان نیست؛ اینجا عبادتگاه است. او به دستور الهی به زیر یک نخله خشک پناه برد. اما وقتی مادر من در مسجدالحرام آثار وضع حمل را دید، خواست که از آنجا بیرون رود، خداوند امر فرمود: که داخل خانه ما بیا! و دیوار کعبه شکافته شد، مادرم مرا در خانه خدا بدنیا آورد و سه روز مهمان پروردگارم بود.»

    صلی الله علیک یا مظلوم؛ یا امیرالمؤمنین

    دلیل رفعت شأن علی، اگر خواهی به این کلام دمی گوش خویشتن میدار

    چو خواست مادرش از بهر زادنش جایی درون خانه خاصّش بداد جا، جبّار

    برای مدخل آن پیشوای کلّ جهان شکافت حضرت ستار، کعبه را دیوار

    پس آن مطهره با احترام داخل شد در آن مکان مقدس، با کمال وقار

    برون چو خواست که آید پس از سه روز تمام ندا شنید که رو، نام او «علی» بگذار

    فدای نام چنین زاده ای بود جانم چنین امام گزینید یا اولی الابصار

    برگرفته از کتاب:نکته ها و قصه های لطیف پیرامون قرآن شریف،عبدالکریم پاک نیا.

    پاسخحذف
  5. وامام فرمودن که بپرسید اتز من از راهای اسمان وتولید برق از اب وهرچه در زیر عرش خداوند موجود است

    پاسخحذف
  6. اقا رضا من به شما خیلی علاقه و عفیده داشتم اما حیف شما خیلی منحرف شدی
    دین را دور نمی اندازند از دینداری به مرحله کفر نمیروند دین را به مانند حسین ابن علی پایدار می کنند وبا فدا کردن جانشان واهلبیت محترمشان در مقابل زور واستبداد ان زمان می ایستند که ای کاش ما هم همچنان می بودیم به جای اینکه ما از شرف و ناموسمان دفاع کنیم تا سر حد جان همیشه از هم گریزانیم مگر اسلام جز این گفته حدیث هایی هستند که اغلب زائیده تفکر مغز های پوک است به انها اعتنا نکنید از قران بیامو زید

    پاسخحذف